از شمارۀ

حکایت کاغذها و قلم‌ها

راه‌نگاریiconراه‌نگاریicon

ماجرای آغاز دوباره

نویسنده: شادی اسعدی

زمان مطالعه:4 دقیقه

ماجرای آغاز دوباره

ماجرای آغاز دوباره

همیشه گمان می‌کنیم ایده‌های بلندپروازانه زمان و مکان مشخصی دارند؛ مثلاً آن فکری که ناگهان سر می‌رسد و تحولی را رقم می‌زند، احتمالاً جایی میان خیال‌پردازی‌های شبانه و لحظه‌هایی است که همه‌چیز دست‌یافتنی به نظر می‌رسد. همان وقت‌ها که ذهن در بی‌انتها پرسه می‌زند، داده‌ها را جمع می‌کند و به رؤیاهایی پیوند می‌زند که هنوز وجود ندارند، اما دوست داشتیم باشند. ایستگاهی که امروز در آن قرار گرفته‌ایم نیز ریشه در یکی از همین ایده‌ها دارد؛ اما نه مکانی ویژه برای آن قابل تصور است و نه لحظه‌ای خارق‌العاده. اگر بگویم همان ایده‌ای بود که در لحظه به ذهن‌مان پرتاب شد و ما هم درست در موقعیتی مناسب به قلابش انداختیم، اغراق نکرده‌ام. نتیجه همان چیزی است که اکنون مقدمه‌اش پیش روی شماست. در یک روز کاملاً عادیِ تابستانی، پشت همان صندلی‌های چرمی و کمی فرسوده‌ی دفتر سازمان دانشجویان، تصمیم گرفتیم وقایع اتفاقیه را کمی دگرگون کنیم و علاقه‌مندی‌های شخصی‌مان را بیش از پیش با کارمان درآمیزیم.

 

نخستین اندیشه این بود: آیا واقعیت زندگی انسان‌ها از درونی‌ترین تجربه‌هایشان نمی‌جوشد؟ یا شاید برعکس، این تجربه‌های درونی‌اند که همواره واقعی‌تر از هر واقعیتی جلوه می‌کنند. از اینجا بود که پرسش‌های تازه آغاز شد. آیا در روزگار مدرن، ما آن‌قدر درگیر روزمرگی و سطحیات نشده‌ایم که از عمق زندگی بازمانده باشیم؟ آن‌قدر که ریشه‌های توقف، اندیشیدن و آهستگی در وجودمان خشکیده باشد؟ رفتن فراتر از این زیستِ تکراری و کسالت‌بار دشوار به نظر می‌رسد؛ حتی گاهی بی‌فایده. اما اگر بخشی از احساسات، تجربه‌ها و اتفاقات‌مان را در لابه‌لای این مسیر پرشتاب ناگفته و نادیده رها کرده باشیم چه؟ تصمیم گرفتیم در دوره‌ی تازه‌ی وقایع اتفاقیه، از همین نقطه فراتر برویم: جهان‌های درونی، خیال‌ها و رؤیاهایمان را به جهان بیرونی متصل کنیم؛ از چیزهایی بنویسیم که فراموش شده‌اند، همان‌طور که ما آنها را می‌فهمیم. گاه یک پا را بر لبه‌ی جهان واقعی بگذاریم و سپس «یک نفس عمیق بکشیم و شیرجه‌ای بزنیم به جهان‌هایی که وجود ندارند».

 

تاریخ ادبیات نوشتاری روایت می‌کند که جستار یا تک‌نگاره نخستین‌بار توسط میشل دو مونتنی، نویسنده و فیلسوف رنسانس، معرفی شد. پس از او نویسندگان بسیاری این قالب را برای بیان اندیشه‌های شخصی‌شان به کار گرفتند. جستار نه مقاله است، نه داستان کوتاه؛ اما از هر دو وام گرفته و ویژگی‌های خاص خودش را نیز افزوده است. همین امر باعث شده رنگ و بویی تازه و گاه نامتعارف پیدا کند. جستارنویس انسانی معمولی‌ست: خطا می‌کند، تردید دارد، از ضعف‌ها و لغزش‌هایش باکی ندارد و آن‌ها را صریح بیان می‌کند. این قالب، کلمات را به‌گونه‌ای کنار هم می‌چیند که بدون اسارت در قواعد خشک، محتوایی غیرداستانی را با نگاهی شخصی و روایی عرضه کند. نتیجه فرمی‌ست زنده، سیال، پیش‌بینی‌ناپذیر و شگفت‌آور؛ فرمی که ما را در کنجکاوی‌ها و پرسه‌های ذهنی نویسنده شریک می‌کند.

 

با پررنگ شدن فردیت انسان در جهان معاصر، مفاهیمی چون خودآگاهی، هویت و خویشتن نیز جایگاهی محوری یافتند و دنیای ادبیات را دگرگون کردند. امروز باور رایج این است که همین «من»های یگانه بنیان‌گذار فرهنگ‌ها و نظام‌های اجتماعی‌اند. بنابراین از «من» گفتن، از تجربه‌ها، احساسات و دریافت‌های شخصی سخن راندن، جذابیتی تازه برای مخاطب یافته است. جستار، به دلیل سیالیتش و آزادی‌ای که در آفرینش ساختار و محتوا به نویسنده می‌دهد، بهترین بافتار برای چنین خوداظهاری‌هایی است؛ جایی که کلمات به ابزار کشف خویشتن بدل می‌شوند.

 

برای ما که می‌خواهیم جهان بیرونی را به درون آدم‌ها بکشانیم و جهان درونی آنان را بازتاب دهیم، جستار برازنده‌ترین قالب است. در این دوره‌ی جدید، آنچه می‌خوانید متن‌هایی است که دیگر به سبک‌های کلاسیک وفادار نیستند؛ ادبیاتی صمیمی‌تر دارند، از دل تجربه‌های شخصی نویسندگان‌شان برآمده‌اند و می‌کوشند فاصله‌ی میان «منِ نویسنده» و «توِ خواننده» را کوتاه‌تر کنند.

 

وقایع اتفاقیه این بار آغاز دوباره‌اش را با موضوع «نوشتن» رقم زده است؛ همان مفهومی که شالوده‌ی حیات این نشریه و دیگر نشریات مکتوب را بنا نهاده است. نوشتن لحظه‌ای رخ می‌دهد که دست در تاریک‌ترین گوشه‌های ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه‌مان فرو می‌بریم و چیزهایی را بیرون می‌کشیم که تا پیش از آن دور از دسترس می‌نمودند. نوشتن همان عادتی است که مونتنی درباره‌اش گفته بود: «مردم از فکر کردن سخن می‌گویند؛ من اما تنها وقتی می‌نویسم فکر می‌کنم.»

 

در این شماره، جستارهایی را خواهید خواند که پشت هرکدام‌شان انسانی نشسته است؛ انسانی که نوشتن را دوست دارد، می‌خواهد تجربه‌هایش را، و شاید وسواس‌ها و کشمکش‌هایش را، درباره‌ی نوشتن با شما در میان بگذارد. ما در این آغاز دوباره، به نقطه‌ی صفر برگشته‌ایم: به نوشتن.

شادی اسعدی
شادی اسعدی

برای خواندن مقالات بیش‌تر از این نویسنده ضربه بزنید.

instagram logotelegram logoemail logo

رونوشت پیوند

کلیدواژه‌ها

نظرات

عدد مقابل را در کادر وارد کنید

نظری ثبت نشده است.